
کاروان
هوشمند عقیلی
آهنگ کاروان از هوشمند عقیلی
چنان در قید مهرت پای بندم
که گویی آهوی سر در کمندم
گهی بر درد بی درمان بگریم
گهی بر حال بی سامان بخندم
نه مجنونم که دل بردارم از دوست
مده گر عاقلی بیهوده پندم
با ما بودی بی ما رفتی
چون بوی گل به کجا رفتی
تنها ماندم تنها رفتی
چون کاروان رود فغانم از زمین
بر آسمان رود دور از یارم خون می بارم
با ما بودی بی ما رفتی
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جوبم
ای شادی جان سرو روان
کز بر ما رفتی از محفل ما
چون دل ما سوی کجا رفتی
chon dele ma sooye koja rafti
با ما بودی بی ما رفتی تنها ماندم
ba ma boodi bi ma rafti tanha mandam
ای شادی جان سرو روان
کز بر ما رفتی از محفل ما
چون دل ما سوی کجا رفتی
chon dele ma sooye koja rafti
با ما بودی بی ما رفتی تنها ماندم
ba ma boodi bi ma rafti tanha mandam
آهنگ پیشنهادی آهنگیفای
آهنگ چه شورها از هوشمند عقیلی