آهنگ دگر چه خواهی از معین



من که عمرم را به پایت ریختم
زندگی ها را به پایت ریختم
ای تو دیروز من و امروز من
من که فردا را به پایت ریختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟

من که با خوب و بد تو ساختم
آبرویم را به خاک انداختم
در سفر تا هفت شهر عشق تو
من که مرزی تا جنون نشناختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟

من که همچون بت پرستیدم تو را
هر کجا رفتم فقط دیدم تو را
با تمام گریه ها از دست تو
می شکستم بغض و خندیدم تو را
پس چرا آزردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟

مثل من هرگز کسی عاشق نبوده
سوختن از عشق را لایق نبوده
از توام بر آتش و خاموشم از تو
تا نگویی در وفا صادق نبوده
هر چه می سوزم تو می گویی کم است
قصه ام ورد تمام عالم است
پس چرا آزردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟

هر چه را می خواستی از من به دست آورده ای
مرگ غرورم بس نبود که قصد جانم کرده ای
من که دنیا را به پایت ریختم
زندگی ها را به پایت ریختم
من که با خوب و بد تو ساختم
آبرویم را به خاک انداختم
دیگر چه خواهی؟ دیگر چه خواهی؟
من که همچون بت پرستیدم تو را
هر کجا رفتم فقط دیدم تو را
با تمام گریه ها از دست تو
می شکستم بغض و خندیدم تو را
پس چرا آزردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
پس چرا آزردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
پس چرا آزردنم را دوست داری؟
حسرت و غم خوردنم را دوست داری؟
پس چرا آزردنم را دوست داری؟



آهنگ پیشنهادی آهنگیفای


آهنگ حلقه طلا از معین

معین
122 آهنگ

پاسخ